به نام ایزد منان که در دلها ... بیخیال طبع شعری ، شما خودتون بفهمید من خیلی حالیمه D: دارم هفته ای 50 ساعت درس میخونم و کلا بی حس شدم خداوکیلی ! بازم تراز میارم 7000 میبینم رتبه منطقه 1 رو زده 1500 :| البته میدونم یه سری این وسط ها کلید میخرن ولی خوب دیگه اثری بس ناجوانمردانه روی شما خرخون ها میزاره ! من شانس اوردم رفیقم که داره پزشکی میخونه پشتمه وگرنه تا الان باور بفرمایید ده بار ... چی سکته بزنم؟ من ؟ :))))))) ن بابا من به تخممه این چیزا ولی تلاشم رو میکنم و بدون استرس پیش بسوی هدف ! همیشه به این جمله از رفیقم فکر میکنم که میگه از ی جایی به بعد دلم واسه روزای کنکور تنگ میشد باید بگم که ... حیف که دوستمی D: امسال سال گنگی هستش
به هرحال دور نشیم از اصل موضوع ! یادمه امتحانات نهاییمو که دادم و بعدش کارناممو گرفتم یه هفته بعدش ماه رمضون شروع شد ! برخلاف تمام سالها روزمو 85% رو "گرفتم" چی رو ؟ روزه رو بابا (ای منحرف ، آره باتوام ! همون که اون پشت قایم شدی ! ای بلامرده :) ) ! از درب حوزه ی امتحان نهایی اومدم بیرون و مثل این فیلم های آمریکایی که طرف یه دینامیت میندازه و و با یه نیش خند قدرتش رو به رخ میکشه ، من برگشتم و دست چپم رو توی جیبم کردم و بعد [فحش ] و بعدشم [فحش] ! رفتم خونه و تا آخر تابستون ..س چرخ زدم توی نت :D !
خیلی اتفاقات مختلفی برام توی امسال افتادش که اوایل خیلی ناراحت و ناامید شدم ولی بعد فهمیدم که نه ! خیلی هم خوب شد چیز لقش [منظورم شلوارشه ] تجربه کسب کردن خیلی اتفاق خوبیه برای هر کسی مخصوصا اگر توی سن پایین باشه مثل خود من ! ولی زمان مهمی رو برای خوندن کنکور از دست دادم ! البته نمیذاشتم کسی متوجه بشه چون سعی میکردم همیشه ادای درس خوندن رو در بیارم ! :) مهم خودتی که میدونی خوب کار میکنی یا نه ! میتونم بگم 1 ماه هم نیست بصورت جدی شروع کردم برای کنکور ولی توی همین چند وقته خیلی چیزا یاد گرفتم ! کلا از این تیریپ ها ندارم که ناامید بشم بشینم گریه کنم و .. [فحش] :D بجاش ترجیح میدم Hype بخورم ! امیدوارم فهمیده باشید که این ترجیح در حدی بوده که یکی از دلایل برشکسته نشدن این کمپانی هستم :)) اون یکی دلیلشم قطعا سروش اسکندریه :))))) یکی از دوستام سال 94 کنکور تجربی داد و در عرض 5 ماه خوند برای کنکور و دانشگاه تهران پزشکی قبول شد . یا یکی مثل این پسره که سال 88 رتبه 1 تجربی کشور شد هم از بهمن شروع کرده به درس خوندن . همین ها امید و انگیزم رو بیشتر میکرد برای ادامه دادن راه تا اینکه آخر زنگ زدم به دوستم که پزشکی میخونه و ازش خواستم همراهم باشه توی این مسیر 4 ماهه ! تا الان که استارت زدم خوب دارم میرم جلو و کلا راضیم ولی ویژگی سخت کوشی [پاره شدن باسن :D ] درونم نهادینه شده !
به هرحال ...
اینه مسیر که باید میرفتم و مطمن هستم که تغییر بزرگ در انتظار زندگیمه !
من کلا آهنگ زیاد گوش میدم (مخصوصا سلطان مهراد هیدن ! ) ولی چند روز پیش در طی یک عملیات انفجاری درب خانه رو باز کردم ، گربه را پخ نموده و بعد از رسیدن به جنب سطل زباله ، هدفون Wireless ام رو با یک حرکت چرخشی پرشی انتقالی ابتکاری کردم توش ! :))))
ولی از این نیز بگذریم خرخون بدی شدم ! ولی کاریش نمیشه کرد دیگه مسیری که همه رفتن ! اگر پزشکی قبول بشم و کسی بپرسه :"پسرم کنکورت رو دادی ؟؟؟؟ " میگویم :"اوه ، بله ! البته که به کنکور دادم ! " بالاخره شماهم باید بدهید چه بخواهید و چه نخواهید (کنکور رو میگم :) ) اگر هم که دادین ... :D
به هرحال دور نشیم از اصل موضوع ! یادمه امتحانات نهاییمو که دادم و بعدش کارناممو گرفتم یه هفته بعدش ماه رمضون شروع شد ! برخلاف تمام سالها روزمو 85% رو "گرفتم" چی رو ؟ روزه رو بابا (ای منحرف ، آره باتوام ! همون که اون پشت قایم شدی ! ای بلامرده :) ) ! از درب حوزه ی امتحان نهایی اومدم بیرون و مثل این فیلم های آمریکایی که طرف یه دینامیت میندازه و و با یه نیش خند قدرتش رو به رخ میکشه ، من برگشتم و دست چپم رو توی جیبم کردم و بعد [فحش ] و بعدشم [فحش] ! رفتم خونه و تا آخر تابستون ..س چرخ زدم توی نت :D !
خیلی اتفاقات مختلفی برام توی امسال افتادش که اوایل خیلی ناراحت و ناامید شدم ولی بعد فهمیدم که نه ! خیلی هم خوب شد چیز لقش [منظورم شلوارشه ] تجربه کسب کردن خیلی اتفاق خوبیه برای هر کسی مخصوصا اگر توی سن پایین باشه مثل خود من ! ولی زمان مهمی رو برای خوندن کنکور از دست دادم ! البته نمیذاشتم کسی متوجه بشه چون سعی میکردم همیشه ادای درس خوندن رو در بیارم ! :) مهم خودتی که میدونی خوب کار میکنی یا نه ! میتونم بگم 1 ماه هم نیست بصورت جدی شروع کردم برای کنکور ولی توی همین چند وقته خیلی چیزا یاد گرفتم ! کلا از این تیریپ ها ندارم که ناامید بشم بشینم گریه کنم و .. [فحش] :D بجاش ترجیح میدم Hype بخورم ! امیدوارم فهمیده باشید که این ترجیح در حدی بوده که یکی از دلایل برشکسته نشدن این کمپانی هستم :)) اون یکی دلیلشم قطعا سروش اسکندریه :))))) یکی از دوستام سال 94 کنکور تجربی داد و در عرض 5 ماه خوند برای کنکور و دانشگاه تهران پزشکی قبول شد . یا یکی مثل این پسره که سال 88 رتبه 1 تجربی کشور شد هم از بهمن شروع کرده به درس خوندن . همین ها امید و انگیزم رو بیشتر میکرد برای ادامه دادن راه تا اینکه آخر زنگ زدم به دوستم که پزشکی میخونه و ازش خواستم همراهم باشه توی این مسیر 4 ماهه ! تا الان که استارت زدم خوب دارم میرم جلو و کلا راضیم ولی ویژگی سخت کوشی [پاره شدن باسن :D ] درونم نهادینه شده !
به هرحال ...
اینه مسیر که باید میرفتم و مطمن هستم که تغییر بزرگ در انتظار زندگیمه !
من کلا آهنگ زیاد گوش میدم (مخصوصا سلطان مهراد هیدن ! ) ولی چند روز پیش در طی یک عملیات انفجاری درب خانه رو باز کردم ، گربه را پخ نموده و بعد از رسیدن به جنب سطل زباله ، هدفون Wireless ام رو با یک حرکت چرخشی پرشی انتقالی ابتکاری کردم توش ! :))))
ولی از این نیز بگذریم خرخون بدی شدم ! ولی کاریش نمیشه کرد دیگه مسیری که همه رفتن ! اگر پزشکی قبول بشم و کسی بپرسه :"پسرم کنکورت رو دادی ؟؟؟؟ " میگویم :"اوه ، بله ! البته که به کنکور دادم ! " بالاخره شماهم باید بدهید چه بخواهید و چه نخواهید (کنکور رو میگم :) ) اگر هم که دادین ... :D